love

غریب ترین شهر عالمم...

 
 

29bd62447111655c31d53c21e5815896-425

 

من

 

بی تو

 

در غریب ترین شهر عالمم...

 

 

بی من

 

تو در کجای جهانی

 

که نیستی؟!...

+نوشته شده در جمعه 11 بهمن 1392برچسب:,ساعت21:26توسط ali | |

دل


 

 جاگذاشته ام دلی

هرکه یافت

مژدگانی اش تمام “زندگی ام”

+نوشته شده در جمعه 11 بهمن 1392برچسب:,ساعت21:24توسط ali | |

سلام مهربونم ،میدونم بنده خوبی نیستم،میدونم تنهام نذاشتی

 

میدونم با وجود گناهایی که داشتم همیشه مراقبم بودی

خدا جونم باز هم تنهام نذار،کنارم باش

الان بیشتر از قبل ازت انتظار دارم،چون به غیر از خودم

باید مراقب یکی دیگه هم باشی که ازم دوره ولی دلم باهاشه

جونم به جونش بنده،بیشتر از خودم یا هر چیز و هر کس دیگه ای دوسش دارم

یکی که به خاطر من غرورشو شکست و کاریو انجام داد

که دوست نداشت،خدا جونم اگه اون طوریش بشه من نمیتونم زنده بمونم

حالا حکمت کاراتو میفهمم کسی که مال من بود و عاشقم

برام فرستادی،قول میدم لیاقتشو داشته باشم

عشقم دوست دارم

خدا جون عاشقتم

+نوشته شده در جمعه 11 بهمن 1392برچسب:,ساعت21:24توسط ali | |

 

شباوقتی ک بیداری,خداهم با تو بیداره
تاوقتی ک نخوابی تو,ازت چش ورنمیداره
ازاون بالامیادپایین,
خدامی‌گیره دستت روخدا میدونه تو قلبت,چه اندازه تو غم داری
خدامیدونه تودنیا,چه چیزی روتوکم داری
خدانزدیک قلب توسـت,بایک آغوش واکرده
نذارپلکاتوروی هم,اگه قلبت پره درده
خدارومیشه حسش کرد,توی هرحالی که باشی
فقـط بایدتوبایادش,توی هرلحظه همراه شی

+نوشته شده در جمعه 11 بهمن 1392برچسب:,ساعت21:22توسط ali | |

luso9fkaysrlonap78b.jpg

+نوشته شده در جمعه 11 بهمن 1392برچسب:,ساعت21:20توسط ali | |

rzyng7qgps1gor7a38g.jpg

+نوشته شده در جمعه 11 بهمن 1392برچسب:,ساعت21:19توسط ali | |

 
بهم میگن تو نمیای میگن فراموشت کنم

میگن که این روزا باید از عشق تو دل بکنم

من که نمیشه باورم ، چطوری دلت اومد ؟

دنیارو گشتم ولی باز صدائی از تو نیومد

یاد نگات داره دیوونم میکنه بی انصاف

خاطره هات آتیش به جونم میزنه بی انصاف

من که همه دنیامو زیر پات گذاشتم

جز دل خستم به خدا چیزی نداشتم

بهم نگو دروغی بود اون همه دوستت دارمات

بهم نگو بی فایده بود عمری که ریختم زیر پات

یاد نگات داره دیوونم میکنه بی انصاف

خاطره هات آتیش به جونم میزنه بی انصاف





+نوشته شده در جمعه 11 بهمن 1392برچسب:,ساعت21:17توسط ali | |

این روزها



آب وهوای دلم آنقدر بارانی ست



که رخت های دلتنگیم را



فرصتی برای



خشک شدن نیست ...!

 

 

هوایت که به سرم می زند



دیگر در هیچ هوایی ،،،



نمی توانم نفس بکشم !



عجب نفس گیر است



هوایِ بی تو بودن ...!

+نوشته شده در جمعه 11 بهمن 1392برچسب:,ساعت21:13توسط ali | |

و عشق آن لحظه معنا پیدا میکند که

 

همدمت اجازه بوسیدن دهد

 

و تو با نهایت عشقی که در دل داری

 

بوسه بر پیشانی معشوقه ات بزنی !!!!

 

بوسه

 

دلم حال و هوای تو روا پیدا کرده

 

حال و هوای بوییدن عطر دل انگیز وجودت

 

حال و هوای بوسه زدم بر سجده گاهت

 

تنها دلخوشی من همین تفکرات خیالی است

 

حیف که به حقیقت نمی پیوندد

 

آرزوی خوشبختی برایت میکنم....!

+نوشته شده در جمعه 11 بهمن 1392برچسب:,ساعت21:11توسط ali | |

نمی دانم چرا اینگونه است؟


وقتی نگاه عاشق کسی به توست

 

می بینی اما


دلت بسته به مهر دیگری است


بی اعتنا می گذری


و عاشقانه به کسی می نگری


که دلش پیش تو نیست...

 

عاشقانه ها

 

دیکتــــه روزگار



نبودنت را برایم دیـکتــــــه می کنــــد



و نـُمره من



بـاز می شود . . . صــفــــــــر !



هنــــــوز . . .



نـبودنـت را . . . یـاد نگرفتــــه ام

+نوشته شده در جمعه 11 بهمن 1392برچسب:,ساعت20:49توسط ali | |

عید ها یکی پس از دیگری سپری میشوند

 

شاید بیشترین نشانه اش گذشت عمرمان باشد

 

عمری که پر از فراز و نشیب ها بوده

 

هنوز هم در حسرت روزهای بچگی مانده ام

 

روز های شادی روزهای بدون غم

 

شب های آرام و بدون اشک

 

خواب های بدون درد سر

 

زندگی ساده و بدون غصه

 

کاش به زمانی برمیگشتم که تنها غمم شکستن نوک مدادم بود

 

عاشقانه ترین وبلاگ

 

خسته از روزهای تکراری

 

افسرده از بازی روزگار

 

دل زده از مردم دنیا

 

آزرده خاطر از همه

 

شکست های پی در پی

 

و .... و .... و .... و .... و

 

اینها همه تاوان است

 

تاوان یک نگاه

 

یک نگاه و لرزش دل

 

کاش فرصت برای امتحان کردن وجود داشت

 

....!

+نوشته شده در جمعه 11 بهمن 1392برچسب:,ساعت20:47توسط ali | |

من برای سال ها مینویسم ......
سال ها بعد که چشمانتو عاشق میشوند.......
افسوس که قصه ی مادربزرگ درست بود......
همیشه یکی بود یکینبود
 
 
پادشاه قلبم , با تو من خوشبخت ترین پرنسس رویزمینم....اما بی تو همون سیندرلای کفش کتونی می مونم
 
بارون نمیشم که نگی با چه منتی خودشو به شیشه می کوبه تا نیم نگاهی بیندازمابر میشم که از نگرانی یه روز بارونی هر لحظه پنجره رو بگشایی و من رو تو آسموننگاه کنی
 
از همه چیز گذشتن و به همه چیز رسیدن مهم نیست . مهماز چه گذشتن و به چه رسیدن است.
 
 
دلا یاران سه قسم اند گر بدانی زبانی اند و نانی انـدو جـانی به نـانی نان بده از در برانـش تو نیـکی کن یه یاران زبـانی ولیـکن یـارجـانی را نگهدار به پـایش جـان بده تا می توانی.
 
 
فقط کسی معنی دل تنگی را درک می کند که طعم وابستگیرا چشیده باشد پس هیچوقت به کسی وابسته نشو که سر انجام آن وابستگی
دلتنگیست.
 
اگه خدا تا لب پرتگاه بردت بدون یا از پشت گرفتتت .. یا همون لحظه پرواز رو یادت می ده
 
 
هرگز حسرتی در هیچ کجای دنیا این چنین یکجا جمع نمیشود که در همین سه واژه کوتاه : او دوستم ندارد ...
 
 
انسان همچون رودخانه است . هر چه عمیق تر باشد ، آرامتر و متواضع تر است.
 
 
برو تو میکروسکوپ نگاه کن
نگاه کن
سرکاری نیست،
نگاه کن
.
خوب دقت کن ¤ دیدیش،اون دل منه که برات یه ذرهشده!!
 
 
یادمان باشد اگر شاخه گلی را چیدیم وقت پر پر شدنشسوز و نوایی نکنیم...
یادمان باشد سر سجاده عشق جز برای دل محبوب دعایینکنیم...
یادمان باشد از امروز خطایی نکنیم گرچه در خود شکستیم صدایی نکنیم...
یادمانباشد اگر خاطرمان تنها ماند طلب عشق ز هر بی سر و پایی نکنیم.
 
 
به این غروب غریبم بخند حرفی نیست طلسم اشک مرا بافریب دزدیدند تو هم برای فریبم بخند حرفی نیست.
 
 
کاش گناهی کنم که مجازاتش تبعید به قلب توباشد.
 
 
وقتی دلت گرفت بشین به اندازه تمام دلتنگیات گریه کن . برای اینکه کسی اشکاتو نبینه ماهی کوچیکی شو و به ته دریا برو . دیگه نه کسیصداتو می شنوه نه کسی اشکاتو می بینه . حالا فهمیدی چرا اب دریا شووره؟
 
 
نا کرده گنه در این جهان کیست بگو آنکس که گنه نکرد وچون زیست بگو من بد کنم و تو بد مکافات دهی پس فرق میان من و تو چیست بگو.
 
 
خنده بر لب میزنم تا کس نداند راز من....ورنه ایندنیا که ما دیدیم خندیدن نداشت.
 
 
دونفر نشسته بودن قاشق قاشق ماست توی رود خونه می ریختن. غضنفر رد می
شه می پرسه چیکار می کنید؟ می گن داریم دوغ درست می کینیم. غضنفرمیگه
 خاک بر سرتون... خوب همین کارا را می کنید که همه میگن خرین...آخه این
همه دوغ رو کی می خوره ؟
 
 
یکی درو پنجره می ساخته مامانش میره خواستگاری می پرسن پسرت چکاره است؟می گه:ویندوز نصب می کنه
 
 
دیشب یه خوابی دیدم واست...
خواب دیدم داری پله های ترقی رو یکی
 یکی
یکی.
..
.....
...........
..................
......................
..........................
..................................
طی میکشی
 
 
به حساب بانکی شما ملیونها بوسه عشق واریز کردم شما می توانید بطور شبانه روزی ازطریق مهر کارت برداشت نمائید
 
 
عشق با غرور زیباست ولی اگر عشق را به قیمت فرو ریختن دیوار غرور گدایی کنی... آن وقت است که دیگر عشق نیست... صدقه است
 
 
باز خبر رسیده که دلت شکسته عزیزم
بازم از دست زمونه شدی خسته غزیزم؟؟؟؟
امتحانت می کنه خدای مهربونمون
خودتم خوب می دونی غصه نخور ، تنها نمون

 

+نوشته شده در جمعه 11 بهمن 1392برچسب:,ساعت20:42توسط ali | |

عشق همیشه نافرجام است برای درخت ها !
به آسمان هم که برسند به همدیگر نمی رسند ؛ تبر ها مگر کاری کنند !....




دل تنگم!
دل تنگِ خیلی چیزها
دل تنگ این همه دل تنگی ها
چیزهایی که بر من گذشت و هرگز باز نخواهد گشت!
دل تنگم
دل تنگ نیمه شبهای دل تنگی
دل تنگ این همه نبودن ها
دل تنگ این همه دل تنگی ها....
دل تنگ عهدهایی که کسی آنها را نبست
دل تنگ تمام چیزهایی که میشد باشد و نیست
و تمام هست هایی که نیست!
حتی آنان که دلشان برایم تنگ نخواهد شد!!
دل تنگ تر نیز خواهم شد
می رسد روزی که بگویم:
دلم برای آن روزها ی دل تنگی تنگ شده!!

   

برای نمایش بزرگترین اندازه كلیك كنید

 

زندگیِ من آرام می گذشت.

اتفاقی نمی افتاد..!
تا این که سکوتی تمامِ وجودم را دگرگون کرد!
بی صدا آفتابی شد.. و دستِ مرا گرفت و به راهِ نوشتن کشید!
آری سکوت!
سکوتی که مشحونِ تحمل هاست..
سکوتی که از دنیا بریده است!
کاش نبود.. اما وجودِ من آن را شدیدتر می کند.
آی..! ای سکوتی که بی رحمانه مرا غرقِ محبت می کنی!
نمی خواهم.. محبت نمی خواهم!
آی صدای آشنا!... بد آمدی..چند روزی جرقه زدی رفتی.
تماشای تو وقت می خواست
گوشِ من پاسخی ندید
دلم می خواهد صدایت را بشنوم
....
همین!

+نوشته شده در جمعه 11 بهمن 1392برچسب:,ساعت15:13توسط ali | |

تا ابد در دلم میمانی...

ای رفته از برم به دیاران دور دست 
با هر نگین اشك
 به چشم تر منی هر جا كه عشق هست و صفا هست و بوسه هست
 در خاطر منی
 
 هر شامگه كه جامه ی نیلین آسمان پولك نشان ز نقش هزاران ستاره است
 هر شب كه مه چو دانه ی الماس بی رقیب بر گوش شب به جلوه ، چنان گوشواره است

آن بوسه ها و زمزمه های شبانه را یاد آور منی

در خاطر منی....

 برای نمایش بزرگترین اندازه كلیك كنید

 

 
در موسم بهار

 

كز مهر بام...داد

تك دختر نسیم

مشاطه وار ، موی مرا شانه می كند

آن دم كه شاخ پر گل باغی بدست باد

خم می شود كه بوسه زند بر لبان من

وانگاه ، نرم نرم

گلهای خویش را بسرم دانه می كند

آن لحظه ، ای رمیده ز من! در بر منی

در خاطر منی

*
*
*
*
*
ای صمیمی، ای عشقم
 
گاه و بیگاه لب پنجره ی خاطره ام می آیی!دیدنت " حتی از دور " آب بر آتش دل می پاشد
 
 
 
!آن قدر تشنه ی دیدار توام...که به یک جرعه نگاه تو قناعتدارم
 
!دل من لک زده است
 
گرمی دست ترا محتاجمو دل من به نگاهی از دور میسازد!....
 
*
*
*
*
*
*
تو مرا می فهمی 
 
من تو را می خواهم
 
 و همین ساده ترین قصه یك انسان است
 
 ، تو مرا می خوانی من تورا ناب ترین شعر زمان می دانم و تو هم می دانی....
 
 
 تا ابد در دل من می مانی. 

+نوشته شده در جمعه 11 بهمن 1392برچسب:,ساعت15:9توسط ali | |

تا ابد در دلم میمانی...

ای رفته از برم به دیاران دور دست 
با هر نگین اشك
 به چشم تر منی هر جا كه عشق هست و صفا هست و بوسه هست
 در خاطر منی
 
 هر شامگه كه جامه ی نیلین آسمان پولك نشان ز نقش هزاران ستاره است
 هر شب كه مه چو دانه ی الماس بی رقیب بر گوش شب به جلوه ، چنان گوشواره است

آن بوسه ها و زمزمه های شبانه را یاد آور منی

در خاطر منی....

 برای نمایش بزرگترین اندازه كلیك كنید

 

 
در موسم بهار

 

كز مهر بام...داد

تك دختر نسیم

مشاطه وار ، موی مرا شانه می كند

آن دم كه شاخ پر گل باغی بدست باد

خم می شود كه بوسه زند بر لبان من

وانگاه ، نرم نرم

گلهای خویش را بسرم دانه می كند

آن لحظه ، ای رمیده ز من! در بر منی

در خاطر منی

*
*
*
*
*
ای صمیمی، ای عشقم
 
گاه و بیگاه لب پنجره ی خاطره ام می آیی!دیدنت " حتی از دور " آب بر آتش دل می پاشد
 
 
 
!آن قدر تشنه ی دیدار توام...که به یک جرعه نگاه تو قناعتدارم
 
!دل من لک زده است
 
گرمی دست ترا محتاجمو دل من به نگاهی از دور میسازد!....
 
*
*
*
*
*
*
تو مرا می فهمی 
 
من تو را می خواهم
 
 و همین ساده ترین قصه یك انسان است
 
 ، تو مرا می خوانی من تورا ناب ترین شعر زمان می دانم و تو هم می دانی....
 
 
 تا ابد در دل من می مانی. 

+نوشته شده در جمعه 11 بهمن 1392برچسب:,ساعت15:9توسط ali | |

خاطرات...!!!

من با خاطرات تو زنده خواهم ماند.
 
چه غمگین از این رفتن و از این روزهای سرد تنهایی.....
 
 
 
شاید باور نکنی،
 
برای نمایش بزرگترین اندازه كلیك كنید
 
از من همین کلمات که با شوق به سوی تو پر می کشند باقی می ماند
 
 و خود کاری که هیچ گاه آخرین حرفهایم را به تو نمی تواند گفت.
 
 
شاید یک روز وقتی می خواهی احوال مرا بپرسی
 
،عکسم را در صفحه سفر کرده ها ببینی.....
 
 
 
شاید کودکی گستاخ و بازیگوش با شیطنت سفر بی بازگشتم را از دیوار سیمانی کوچه اِتان بکند و پاره کند.
 
 
 
تمام دغده هایم این است که آیا بعد از این سفر محتوم می توانم همچنان با تو سخن بگویم؟
 
 
 
آیا دستی برای نوشتن ودلی برای تپیدن خواهم داشت؟شاید باور نکنی، اما دوست دارم مدام برایت بنویسم.
 
 
 
بعضی وقتها که کلمات را گم می کنم،دوست دارم، دشتها، دریا ها،کوه ها،جنگلها،
 
 
 
ستاره ها و هرچه در کاینات هست همه وهمه کلمه شوند تا بهتر بنویسم.
 
 
 
دوست دارم تا به حیات کلمه ای نجیب دست یابم تا رهگذران غمگین صبحگاهان،
 
 
 
زیر آفتابی نارس مرا زمزمه کنند.....
 
برای نمایش بزرگترین اندازه كلیك كنید
 
میدانم که خسته ای
 
 اما دوست دارم اجازه دهی کلماتم دمی روبرویت بنشینند 
 
 
و نگاهت کنند تا به حقیقت این جمله را دریابی که می گوید:
 
 
 
مرا از یاد خواهی برد، نمی دانم؟ولی می دانم از یادم نخواهی رفت...



+نوشته شده در جمعه 11 بهمن 1392برچسب:,ساعت15:6توسط ali | |

نویسنده :علی
تاریخ:یکشنبه 9 مهر 1391-ساعت 17 و 00 دقیقه و 00 ثانیه

به یادتــــم...

چه زود با هـم بودنمان خاطره شد

و  کاش خاطره هامان بیرنگ نشود

بیا گه گاهی به حرمت لحظاتی که با هم بودیم حتی با پیامکی هم شده نگذاریم خاطراتمان محو شوند

تنها با یک جمله

.

.

. به یادتم.....

 

 

بزرگ که می شوی


غصه هایت زودتر از خودت قد می کشند


دردهایت نیز


…غافل از آنکه لبخندهایت را....


در آلبوم کودکیت جا گذاشته ای


شاید بزرگ شدن اتفاق خوبی نباشد

 

+نوشته شده در جمعه 11 بهمن 1392برچسب:,ساعت15:4توسط ali | |

شعر زیبای عاشقانه

میدونم نشنیدی از من یه بار بگم دوسِت دارم

میدونم قدّ یه دنیا به احساست بدهکارم

میدونم اشتباه کردم عزیزم حق بهت میدم

تو با عشق پیشه من بودی اینو هرگز نفهمیدم ....




چرا یادم میره دستات پناهِ دستِ سردم بود

چرا یادم میره حرفات یه مرحـــم روی دردم بــود

با اینکه ، خوبی های تو همیشه بی عَوض بوده

خیال نکن که این کارا روی قصد و غرض بــوده
....


 
نمیدونم توی قلبم یه حسّ بچگی دارم

تورو آزار میدم امّا بهت وابستگی دارم / وابستگی دارم
....



 

+نوشته شده در جمعه 11 بهمن 1392برچسب:,ساعت15:3توسط ali | |

نیمکـت های دنیـا را بد چیـده اند ...

 

 

 

 

 

اگر تو روی نیمکتی
این سوی دنیا
تنها نشسته ای
و همه ی آنچه نداری کسی ست


آن سوی دنیا
روی نیمکتی دیگر
کسی نشسته است
که همه ی آنچه ندارد
تویی

نیمکت های دنیا را بد چیده اند....

 

 

 


به جذابترین گروه اینترنتی یاهو ملحق شوید 

  



به جذابترین گروه اینترنتی یاهو ملحق شوید

به جذابترین گروه اینترنتی یاهو ملحق شوید 

 

 

 



به جذابترین گروه اینترنتی یاهو ملحق شوید 

به جذابترین گروه اینترنتی یاهو ملحق شوید  

به جذابترین گروه اینترنتی یاهو ملحق شوید  

  

به جذابترین گروه اینترنتی یاهو ملحق شوید  

به جذابترین گروه اینترنتی یاهو ملحق شوید  

 

 

 

+نوشته شده در جمعه 11 بهمن 1392برچسب:,ساعت15:1توسط ali | |

با یک نگاه...

هر چقد رو دیوار مجازی بنویسم بازم هیچ کدوم از حرفای دلمو نمی تونم بگم حرفایی که هرگز نه میشه گفت نه میشه نوشت





رنگ آرزوهایم این روزها خیلی پریده
تو اگر دستت به آسمانش رسید
چند تکه ابر نقاشی کن
تا دل من به ابرها خوش باشد
....!




گاهی فقط گاهی
با یک نگاه...
با یک نفس شاید
مواظبم بودی
پس بگذار و بگذر
نگران من نباش
خواستی بیا و مرا ببین
من هنوز تکیه به دیوار دلواپسی ایستاده ام 




دیدیم نمیشود درزمین عاشق شدبه اسمان پروازکردیم

وقتی برگشتیم مارادرقفس انداختند

نتوانستیم ثابت کنیم پرنده نیستیم

ماتنها

عاشق شده بودیم 


 

 

کسی هست آغوشش را،
شانه هایش را
به من قرض بدهد !
تا یک دل سیر گریه کنم....؟!
بدون هیچ حرف و سوال و جواب و دلداری و نصیحتی ؟



وقتی به پایان "من و تو" اندیشیدی
باورت نبود که پایان من و تو فقط پایان "ما" نیست
....
آغاز دنیایی است بی "ما"
و دنیا بدون "ما "
پر است از هزاران "من و تو" ی تنها!





گه یه روز بغض گلوت رو فشرد ؛ ...خبرم کن ... بهت قول نمیدم که میخندونمت .ولی می تونم باهات گریه کنم ...اگه یه روز خواستی در بری ...حتماً خبرم کن ،قول نمیدم که ازت بخوام وایسی .اما می تونم باهات بیام ....اما اگه یه روز سراغم رو گرفتی ...و خبری نشد ...سریع به دیدنم بیا ...احتمالاً بهت احتیاج دارم 

+نوشته شده در جمعه 11 بهمن 1392برچسب:,ساعت14:59توسط ali | |

من بدنبال کسی میگردم...

 
من به دنبال کسی می گردم که دلش چون یاس است
چشم هایش به صفای گل سرخ
دستهایش پلی از احساس است
من به دنبال کسی می گردم که سرانجام نگاهش آبیست....
 
 
سینه اش داغ شقایق دارد
آسمان دل او مهتابیست
من به دنبال کسی می گردم در قنوت چشم های غم زده
در حریر خاطرات کودکی
در سکوت سربی ماتم زده
من دنبال کسی می گردم در غروب غربت آینه ها
درطلسم غصه های شاپرک
در تمام عقده ها و کینه ها
من به دنبال کسی می گردم عاشق بال کبوتر باشد....
 
 
دستهای او چنان پروانه ای
روی گلهای معطر باشد
من به دنبال کسی می گردم موج در دریای عمرش بی قرار
اشکها در چشم او چون آینه
عشق او تنها عبور از انتظار....

+نوشته شده در جمعه 11 بهمن 1392برچسب:,ساعت14:58توسط ali | |

جملات زیبای عاشقانه برای اس ام اس و کوتاه

دلم شکسته تراز شیشه های شهر شماست،
 
شکسته باد آن که دلش این چنین میخواست....
 
♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥جملات عاشقانه♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥
 
سالها با نگاهت حرف زدم ولی افسوس که نمی دانستم چشمانت ناشنوایند....
 
برای نمایش بزرگترین اندازه كلیك كنید
 
 
 
این روزها شیرین میزنم بی آنکه پای فرهادی درمیان باشد....
 
 
♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥جملات عاشقانه♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥
 
 
بیراهه ای که به کوچه عشق می رسید اشتباه نبود
 
!راه را اشتباه آمده بودم پشیمان نیستم راهنما شده ام....
 
♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥جملات عاشقانه♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥ 
 
 
آه سایه ی عزیز…. نمی دانی…. در روزهای ابری چقدر تنها می شوم....
 
 
 
♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥جملات عاشقانه♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥ 
 
 
بیا جاهامون رو عوض کنیم دلم لک زده برای اینکه کسی عاشقم باشه....
 
 
برای نمایش بزرگترین اندازه كلیك كنید
 
مشترک گرامی ورود شما به قلب فرستنده ی
 
 پیام با موفقیت انجام شد.خروج امکان پذیر نمیباشد....
 
♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥جملات عاشقانه♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥ 
 
صافى آب مرا یاد تو انداخت عزیزم، تو دلت سبز/لبت سرخ/چراغت روشن
 
/چرخ روزیت همیشه چرخان/نفست داغ،تنت گرم/دعایت با من/روزهایت پی هم خوش باشد....
 
 
 
 
تا جان به تنم باشد،یادت به سرم باشد.تا سر ندهم بر باد هرگز نروی از یاد....
 
♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥جملات عاشقانه♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥ 
 
میدانستی طول عمرم دست توست؟من فقط روزهای”باتو”بودن را”زندگی”کرده ام....
 
♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥جملات عاشقانه♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥ 
 
با همه بی سرو سامانی ام باز به دنبال پریشانی ام آماده ام تا تو نگاهم کنی؛ عاشق آن لحظه طوفانی ام؛ آمده ام با عطش سالها تا تو کمی آب بنوشانی ام؛ حرف بزن حرف بزن تا ابر مراوا کنی دیر زمانیست که بارانی ام؛دلخوش گرمای کسی نیستم آماده ام تا تو بسوزانی ام....
 
♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥جملات عاشقانه♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥ 
 
 
پرسید کدام راه نزدیک تر است؟ گفتم به کجا ؟
 
 گفت به خلوتگه دوست گفتم :
 
تو مگر،فاصله ای میبینی بین آنکس که دل ما همه منزلگه اوست....
 
برای نمایش بزرگترین اندازه كلیك كنید
 
 
 
حافظ در فال هایش هنوز اصرار دارد که خبر خوشی در راه است
 
…… تو کجای دنیای منی که هنوز در راهی....
 
♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥جملات عاشقانه♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥ 
 
درد دلت را به هیچ کس نگو,زیرا یاد میگیرند از کجا دلت را به درد آورند....
 
♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥جملات عاشقانه♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥ 
 
دوتا جوجه عاشق هم میشن،به هم قول ازدواج میدن وقتی بزرگ میشن دوتاشون خروس میشن
 
. نتیجه اخلاقی: تا وقتی جوجه ای عاشق نشو....
 
 ♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥جملات عاشقانه♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥
 
‘ساده’ که باشی زود ‘حل’ میشوی؛ میروند سروقت ,مسأله, بعدی!....
 
♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥جملات عاشقانه♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥ 
 
 نفربرات سالاد فصل سلطنتی درستمیکنن؛لب نمیزنی
 
…. دوست داری تره ای رو بخوری که “اون” هیچوقت واست خرد نمیکنه....
 
♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥جملات عاشقانه♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥
 
از فکر من بگذر خیالت تخت باشد / من می تواند بی تو هم خوشبخت باشد /
 
 این من که با هر ضربه ای از پا در آمد / تصمیم دارد بعد از این سرسخت باشد 
 
/ تصمیم دارد با خودش ، با کم بسازد / تصمیم دارد هم بسوزد ، هم بسازد .....
 
♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥جملات عاشقانه♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥ 
 
به خدا بگو خط و نشان دوزخش را برایم نکشد ، جهنم تر از نبودنت جایی را سراغ ندارم .
 
 
برایم دعا کن ! اجابتش مهم نیست ! نیاز من آرامشی است که بدانم تو به یاد منی .....
 
 
برای نمایش بزرگترین اندازه كلیك كنید
خواهم ز خدا خسته و درمانده نباشی / 
 
محبوب خدا باشی و شرمنده نباشی /
 
 ای دوست الهی در این عالم هستی /
 
 سرزنده بمانی و سرافکنده نباشی....
 
 
♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥جملات عاشقانه♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥ 
 
 
اینجا مهم نیست کجاست ، بی تو همه جا دور است !
 
کم کم یاد خواهم گرفت با آدمها همانگونه باشم که هستند همانقدر خوب 
 
، گرم ، مهربان و همانقدر بد ، سرد ، تلخ....
 
♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥جملات عاشقانه♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥
 
 
چو به دست دل سپردم بخود این گمان نبردم که نه تاب وصل دارم نه تحمل جدایی....
 
 
 
گفته باشم ! من درد میکشم ، تو اما چشم هایت را ببند ، سخت است بدانم می بینی و بی خیالی .

+نوشته شده در پنج شنبه 10 بهمن 1392برچسب:,ساعت19:40توسط ali | |

بعضی وقتا ...

 

بعضی وقتا در اوج خوشحالی احساس خلاء شادی داریم و گاهی در منتهای غمگینی احساس خوشبختی .


و گاهی هم یه حس عجیب ، انگار همه چی روال عادی رو طی میکنه ، بجا می خندیم ، بجا حرف میزنیم ، بجا

 درس میخونیم و بجا زندگی میکنیم  ، اما ته دلمون یه چیزیه ، یه چیزی ،....  که ظاهرا بهش میگن دلتنگی.

 

نیمه شب صورت خود رو به خدا خواهم کرد
از خدا خواهش دیدار تو را خواهم کرد
تا که جان دارم و از سینه نفس می آید
به تو و عشق تو ای یار وفا خواهم کرد
 

 

+نوشته شده در پنج شنبه 10 بهمن 1392برچسب:,ساعت19:38توسط ali | |

ساحل عشق...

 
 
ساحل عشق

 

 

رسیدن به تو ارزوی من است....

       

         خواهم خریدارم شوی تا منم خریدارت شوم     

                 از جان ودل یارم شوی تامن عاشق زارت شوم     

                                  من نهان چون دیگران بازیچه بازیگران    

                                             اول بدست آورم تو را دوم گرفتارت شوم

         عاشقی درمان ندارد محبت از درمان مکن

                 زندگی را پیش چشم چوشنم گریان مکن

                                  شمع سوزان توام اینگونه خاموشم مکن

                                             در کنارت نیستم اما فراموشم مکن....

 

 
        

 

کاش وقتی زندگی فرصت دهد                                              

 

گاهی از پروانه ها یادی کنیم                                          

 

کاش بخشی از زمان خویش را                                       

 

وقف قسمت کردن شادی کنیم                                          

 

کاش گاهی در مسیر زندگی                                           

 

باری از دوش نگاهی کم کنیم                                            

 

فاصله های میان خویش را                                          

 

با خطوط دوستی مبهم کنیم                                       

 

کاش وقتی آرزویی میکنیم                                       

 

از دل شفاف مان هم رد شود....                                    

 

                            

کاش قلبم درد پنهانی نداشت             

 چهره ام هرگز پریشانی نداشت            

کاش می شد دفتر تقدیر عشق           

حرفی از یک روز بارانی نداشت           

کاش می شد راه سخت عشق را        

بی خطر پیمود و قربانی نداشت....       

 

 

       
 

 

     من پذیرفتم که عشق افسانه است  ...    این دل درد آشنا دیوانه است

     می روم شاید فراموشت کنم      ...     با فراموشی هم آغوشت کنم

    می روم از رفتن من شاد باش      ...       از عذاب دیدنم آزادباش

   گر چه تو تنها تر از ما می روی     ...      آرزو دارم ولی عاشق شوی

   آرزو دارم بفهمی درد را         ....       تلخی بر خوردهای سرد را

+نوشته شده در پنج شنبه 10 بهمن 1392برچسب:,ساعت19:37توسط ali | |

Photo-skin.ir-Light100

قصـــه من هنــوز تمــام نشـده …
نمیـدانم چرا کــلاغــم زود به خـــانه اش رِسیــد ....!!

Photo-skin.ir-Light151

شانه ات کو؟
دنیایم باز به هم ریخته....

 

410

تنهـ ــ ــــــایــــﮯ

                                        را בوستـــــــــ  בارمــــ
                                                بــﮯ בعوتـــــــ مــــﮯ آیـــב
                                    بـــﮯ منتــــــ مــــﮯ مانــــב

 بـــﮯ خبـــــر نمــﮯ روב....

 
 

15

واژه عشق چه هرز رفته!!!

این روزها هر احساس بی سروپایی راعشق می نامند…

ارسال کننده: بانوی لیان....

 

00

عطرها وآهنگ ها بی رحمترین عناصر زمینند!
بی انکه بخواهی می برندت تا قعر خاطراتی..

که برای فراموشییشان تا پای غرور جنگیدی....

03

حوصله ات که سر می رود ؛

با دلـــــــــــــم بازی نکن ،

من در بی حوصلگی هایم با تو زندگی کرده ام.....

 
 

 

01

نمیدانم چرا چشمانم گاهی بی اختیار خیس میشوند..

میگویند حساسیت فصلی ست..

آری…

من به فصل فصل این دنیای بی تو حساسم....

 
 

 

05

دلم پر است…

پر پر ..

آنقدر که گاهی اضافه اش از چشمانم می چکد....

02

آنقدرها هم..

روی وقار من حساب نکن…

قطب زمین هم که باشم..

تورا که میبینم..

یخ هایم آب می شود....

02

آنقدرها هم..

روی وقار من حساب نکن…

قطب زمین هم که باشم..

تورا که میبینم..

یخ هایم آب می شود....

 

کاش می دانستم این سرنوشت را چه کسی برایم بافته... آن وقت به او می گفتم یقه را آنقدر تنگ بافته ای که بغضهایم را نمیتوانم فرو ببرم...

کاش می دانستم این سرنوشت را چه کسی برایم بافته…
آن وقت به او می گفتم یقه را آنقدر تنگ بافته ای که بغضهایم را نمیتوانم فرو ببرم....

 


توی دنیا  دوتا نا بینا میشناسم  یکی تو که هیچ وقت عشقم رو ندیدی  یکی من که کسی جز تو ندیدم

توی دنیا

دوتا نا بینا میشناسم

یکی تو که هیچ وقت عشقم رو ندیدی

یکی من که کسی جز تو ندیدم....

 

 

+نوشته شده در پنج شنبه 10 بهمن 1392برچسب:,ساعت19:32توسط ali | |

احساس.....

گاهی عمر تلف میشود ؛

به پای یک احساس
....


گاهی احساس تلف میشود ؛
.

به پای عمر !

و چه عذابی میکشد ،

کسی که هم عمرش تلف میشود ؛

هم احساسش ..
....


برای نمایش بزرگترین اندازه كلیك كنید


گاهی لحظه های سکوت

پرهیاهو ترین دقایق زندگی هستند

مملو از آنـچه می خواهیم
.

بگوییم ولی نمی توانیم بگوییم
....

برای نمایش بزرگترین اندازه كلیك كنید





آری از پشت کوه آمده ام !!!

چه میدانستم این ور کوه باید برای ثروت حرام خورد


برای عشق خیانت کرد


برای خوب دیده شدن دیگری را بد نشان داد


برای به عرش رسیدن دیگری را به فرش کشاند


وقتی هم با تمام سادگی دلیلش را می پرسم


می گویند: از پشت کوه آمده..
.

ترجیح میدهم به پشت کوه برگردم


و تنها دغدغه ام سالم برگرداندن گوسفندان از دست گرگها باشد !


تا اینکه این ور کوه باشم و گرگ....

+نوشته شده در پنج شنبه 10 بهمن 1392برچسب:,ساعت19:29توسط ali | |

این رسم روزگاره...(متن عاشقانه)

 

 

این رسم روزگاره...

کسي را که خيلي دوست داري، زود از دست مي دهي **از آنکه خوب نگاهش کني. **از آنكه او را در آغوش

 

 بگيري . ** از آنکه تمام حرفهايت را به او بگويي ، **از آنکه همه لبخندهايت را به او نشان بدهي مثل پروانه

 

 اي زيبا، بال ميگيرد و دور مي شود ، و تو خيال ميكردي تا آخر دنيا مي توني هر روز طلوع آفتاب را با او تماشا

 

 كني .

 

 

 

 

 

رسم روزگاره:

 

کسي که از ديدنش سير نشده اي زود از دنياي تو ميرود ، بدون اينكه حتي ردي و نشوني از خودش در دنياي

 

 تو به جا بزاره .چه آرزوهايي با او نداشتي ، چه آينده ي زيبايي را با او مي ديدي، فرصت نشد كه فقط يك بار

 

 سرت را بر روي شانه هايش بزاري و گريه کنی.

 

 

 

رسم روزگاره:

 

وقتي از هر روزي بيشتر به او نياز داري ، وقتي هنوز خوشبختي را در كنار او حس نكردي ، وقتي هنوز ترانه هاي

 

 عاشقي را تا آخر با او نخوانده اي ، دركمال ناباوري مي بيني كه او را در کنارت نيست . چه فكر پوچي بود كه

 

 دست در دست او خنده کنان تا اوج آسمان خواهي رفت و او صورتت را پر از بوسه ميکند.

 

 

 

رسم روزگاره:

 

با خود گفتي اگر اين بار ببينمش دست او را مي گيرم ، خيلي محكم مي گيرم و نمي گذارم كه برود . او بايد

 

 براي هميشه ** بماند . دستي را گرفتي اما اين دست كيست كه خيلي سرده ؟ تو دست در دست تنهايي

 

 دادي . اون دست رهات نمي كنه !

 

 

 

 

رسم روزگاره:

 

او که ميرود ، براي هميشه هم مي رود .و آنقدر تنها مي شوي که حتي نام روزها را فراموش ميکني و گذشت

 

 زمان را احساس نمي كني ، از صداي تيك تيك ساعت بيزار مي شوي و با آنكه تنگ دل تو شكست اما

 

 ماهيش آزاد نشد.

 

راستی تو كه او را خيلي دوست داري: اگه هنوز باد شمعهایت را خاموش نکرده، اگه هنوز شمع بالهايت را

 

 نسوزانده ، اگه هنوز می توانی به او هديه اي ، شاخه گلي بدهي و پس قدر لحظه لحظه ي اين روزها را بدان

 

 . او را در آغوش بگير و تا فرصت داري به او بگو :

 

 

دوستت دارم.....

 
     
 
     
     
  بالا

+نوشته شده در پنج شنبه 10 بهمن 1392برچسب:,ساعت19:25توسط ali | |

بودن همیشه در فریاد نیست...

باید بازیگر شوم ،

آرامش را بازی کنم

باز باید خنده را به زور بر لبهایم بنشانم

باز باید مواظب اشک هایم باشم!

باز همان تظاهر همیشگی ” خوبم ....





برای نمایش بزرگترین اندازه كلیك كنید





تنها برخی از آدمها

باران را احساس می کنند....

بقیه فقط خیس می شوند












گاهی سکوت دوست معجزه می کند و تو می آموزی که بودن همیشه در فریاد نیست!



+نوشته شده در پنج شنبه 10 بهمن 1392برچسب:,ساعت11:2توسط ali | |

چشمهایت را ببند...

 

چشمهایت را ببند ،

در دلت با خدا سخن بگو ،

به همان زبان ساده ی خودت سخن بگو ؛

هرچه میخواهی بگو ، او میشنود ....

شاید بخواهی تورا ببخشد! ،

یا آرزویی داری ،

شاید دعایی برای یک عزیز و یا شکرش ،

بگو میشنود . . .

این لحظه ی زیبا را برای خودت تکرار کن ؛

پرواز دلت را حس خواهی کرد ...






برای نمایش بزرگترین اندازه كلیك كنید






ناشنوا باش وقتی همه

از محال بـودن آرزوهایت سخن می گویند...

+نوشته شده در پنج شنبه 10 بهمن 1392برچسب:,ساعت11:1توسط ali | |

آدم های امروز...

به خودش زحمت نمیدهد یك نفر را كشف كند ،

زیبایی هایش را بیرون بکشد ،

تلخی هایش را صبر كند ...

آدمهای امروز،

دوستی های  كنسروی می خواهند

یك كنسرو كه درش را بـاز كنند ؛

بعد ...یک نفر،

شیرین و مهربان،

از تویش بپرد بیرون !

و هی لبخند بزند

و بگوید :" حق بـا توست " ....





برای نمایش بزرگترین اندازه كلیك كنید





خداوندا....

به دل نگیر اگر گاهی

زبانم از شکرت باز می ایستد !...

تقصیری ندارد...

قاصر است

کم می آورد در برابر بزرگی ات...

لکنت می گیرند واژه هایم در برابرت

در دلم اما همیشه

ذکر خیرت جاریست !!.....

+نوشته شده در پنج شنبه 10 بهمن 1392برچسب:,ساعت11:1توسط ali | |

لبخند...

لبخندی که در چهره ام  می بینی معنایش

این نیست که زندگی ام بی نقص است،

بلکه قدردان داشته هایم هستم!

و از خدا بخاطر نعمتهایش

سپاسگذارم....












تلخ است ،.

همه فکر کنند سرت شلوغ است ،

و تنها خودت بدانی چقدر

 تنـــهایی ...

+نوشته شده در پنج شنبه 10 بهمن 1392برچسب:,ساعت11:0توسط ali | |

خوشبختی...

کسانی که زندگی خود را وقف بدست آورن منافع مادی و ثروت کرده اند

 به شما خواهند گفت که احساس خوشبختی را در اموال خود نمی یابند.

 خوشبختی هرگز انعکاس ثروتهای مادی یک شخص نیست،

بلکه انعکاس ثروتهای معنوی و احساسی او است.

 خوشبختی انعکاس تعداد روابط دوستانه ای است که هر کس می تواند داشته باشد،

 انعکاس تعداد افرادی است که در طول زندگی خود توانسته خوشبخت و هدایت کند،

 و نتیجه قدرشناسی از داشته ها است و نه میزان نارضایتی از نداشته ها.

 قدردان داشته هایتان در زندگی باشید!.

 و تا می توانید در خوشبختی و هدایت دیگران تلاش کنید

 و زندگیتان را بخاطر آنچه که هم اکنون هست دوست بدارید...






برای نمایش بزرگترین اندازه كلیك كنید

+نوشته شده در پنج شنبه 10 بهمن 1392برچسب:,ساعت10:59توسط ali | |

تو هستی..

گاه یک سنجاقک به تو دل می بندد

و تو هر روز سحر می نشینی لب حوض

تا بیاید از راه

از خم پیچک نیلوفرها

روی موهای سرت بنشیند

یا که از قطره آب کف دستت بخورد.

گاه یک سنجاقک ، همه معنی یک زندگی است...




yaspic.ir hasharat 4 حشرات در شبنم صبحگاهی









میدونی چرا میگن” دلت دریا باشه”

وقتی یه سنگو تو دریا میندازی

فقط برای چند ثانیه اونو متلاتم میکنه

وبرای همیشه محو میشه

ولی اون سنگ تا ابد ته دل دریا موندگاره

و سعی می کنم مثل دریا باشم

فراموش کنم سنگ که به دلم زدن

با اینکه سنگینی شونو برای همیشه روی سینه ام حس می کنم....






برای نمایش بزرگترین اندازه كلیك كنید






در خاطرات بی نهایت، بودن را بخاطر اور، در لحظه ی اکنون زندگی کن

خدا را لمس کن، به صدای قلبت گوش کن ، لبخند بزن...

((      تو هستی    ))

+نوشته شده در پنج شنبه 10 بهمن 1392برچسب:,ساعت10:58توسط ali | |

برگشته ام...

بازگشته ام

با کوله باری از شعر های ناگفته...

تنها اینجا

مکان امن عاشقانه های من است .....




برای نمایش بزرگترین اندازه كلیك كنید





ساده هستم

ساده می بینم

ساده می پندارم زندگی را

نمیدانستم جرم می دانند سادگی را

سادگی جرم است و من مجرم ترین مجرم شهرم

ساده می مانم…

ساده میمیرم…

اما...

ترک نمی گویم پاکی این سادگی را ….





برای نمایش بزرگترین اندازه كلیك كنید






مهدی اخوان ثالث :

هی فلانی! زندگی شاید همین باشد؟!...

یک فریب ساده و کوچک.

آن هم از دست عزیزی که تو دنیا را

جز برای او و جز با او نمی خواهی.

من گمانم زندگی باید همین باشد. ...

+نوشته شده در پنج شنبه 10 بهمن 1392برچسب:,ساعت10:57توسط ali | |

وقتی سکوت خدا را در برابر عبادتت دیدی،

نگو خدا با من قهر است.

او به تمام کائنات فرمان سکوت داده،

تا حرف دل تو را بشنود.

پس حرف دلت را بگو....










بعضی وقتها باید یقه‌ ی احساست را بگیری

با تموم قدرت سرش داد بزنی و بگی:

تورو خدا بسه‌...

بسه‌ دیگه‌ تا حالا هرچی کشیدم  از دست تو بود.

+نوشته شده در پنج شنبه 10 بهمن 1392برچسب:,ساعت10:56توسط ali | |

گاه می اندیشم...

 

گاه می اندیشم...

چندان هم مهم نیست اگر هیچ از دنیا نداشته باشم

همین مرا بس که کوچه ای باشد و باران

وخدایی که زلال تر از باران است....










نگران چی هستی؟

گاهی  خدا   درها و پنجره ها را قفل میکنه

زیباست اگر فکر کنی بیرون طوفانه

و

خدا

میخواد از تو محافظت کنه.

پس بخند...

+نوشته شده در پنج شنبه 10 بهمن 1392برچسب:,ساعت10:54توسط ali | |

برای مادرم...

 
ﺑﭽﻪ ﮐﻪ ﺑﻮﺩﯾﻢ ، ﻭﻗﺘﯽ ﻣﺮﯾﺾﻣﯽ ﺷﺪﯾﻢ
ﻭﻓﺘﯽ ﺁﻗﺎ ﺩﮐﺘﺮﻩ ، ﻣﯽ ﭘﺮﺳﯿﺪ...
ﺑﮕﻮ ﮐﺠﺎﺕ ﺩﺭﺩ ﺩﺍﺭﯼ؟ ﭼﺘﻪ
ﺯﻝ ﻣﯽ ﺯﺩﯾﻢ ﺑﻪ ﻣﺎﻣﺎﻧﻤﻮﻥ؟ !!
ﯾﺎﺩﺗﻮﻧﻪ ...
ﻣﻨﺘﻈﺮ ﻣﯽ ﺷﺪﯾﻢ ﺗﺎ ﺍﻭﻥ ﺑﮕﻪ ﻣﺮﯾﻀﯽ ﻣﻮﻥ ﭼﯿﻪ؟؟ …
ﻭ ﺟﻮﺍﺏ ﺩﺍﺩﻥ ﺭﻭ ﺑﻪ ﺍﻭﻥ ﻣﯽ ﺳﭙﺮﺩﯾﻢ؟ …
ﭼﻮﻥ ﮐﻪ ﻣﯽ ﺩﻭﻧﺴﺘﯿﻢ ﻣﺎﺩﺭﻣﻮﻥ، ﻫﻤﻮﻥ ﺍﺣﺴﺎﺳﯽ ﺭﻭ ﺩﺍﺭﻩ
ﮐﻪ ﻣﺎ ﺩﺍﺭﯾﻢ …
ﺣﺘﯽ ﺍﺯ ﺧﻮﺩﻣﻮﻥ ﺑﯿﺸﺘﺮ ، ﺩﺭﺩﻣﻮﻥ ﺭﻭ ﺍﺣﺴﺎﺱ ﻣﯽ ﮐﻨﻪ ...
ﺣﺎﻻ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻡ ﺑﮕﻢ ﺍﻭﻥ ﺭﻭﺯﻫﺎ ﺭﻭ ﯾﺎﺩﺕ ﻣﯿﺎﺩ؟
ﺧﺐ ، ﺗﻮ ﺟﻮوﻥ ﺷﺪﯼ ، ﺍﻭﻥ ﭘﯿﺮ ﺷﺪﻩ !!!

ﺣﻮﺍﺳﺖ ﺑﺎﺷﻪ ﺑﻬﺶ …
ﺣﺎﻻ ﻭﻗﺘﺸﻪ ، ﺗﻮﺍﻡ ﻣﺜﻞ ﺑﭽﮕﯽ ﻫﺎﺕ ﺍﮔﻪ ﺍﻭﻥ ﻣﺮﯾﺾ ﺷﺪ …
ﺣﺴﺶ ﮐﻨﯽ!!!
ﺣﺎﻻ ﺍﻭﻥ ﺑﻪ ﺗﻮ ﻧﯿﺎﺯ ﺩﺍﺭﻩ ، ﺣﺘﯽ ﺍﮔﻪ ﺣﺮﻓﯽ ﻧﺰﻧﻪ …
ﻣﺜﻞ ﻫﻤﯿﺸﻪ !!!
ﺣﻮﺍﺳﺖ ﺑﻬﺶ ﺑﺎﺷﻪ … .



وقتی محبتت را با همه وجودت به من تقدیم کردی و مرا شرمنده الطاف کریمانه ات کردی و
دل قشنگت را مالامال از عشق به من کردی بار دلدادگی را سخت بر دلم نهادی و امانت
عشق را در وجودم نهادی و عهد کردم که تکیه گاهت در همه لحظاتت باشم. ...


ماه را گفتم
می توانی آیا
بهر یک لحظه ی خیلی کوتاه
روح مادر گردی
صاحب رفعت دیگر گردی
گفت نه نه هرگز
من برای این کار
کهکشان کم دارم
نوریان کم دارم .
مه و خورشید به پهنای زمان کم دارم ...

روی کردم با دریا
گفتم او را آیا
می شود این که به یک لحظه ی خیلی کوتاه
پای تا سر همه مادر گردی
عشق را موج شوی
مهر را مهر درخشان شده در اوج شوی
گفت نه نه هرگز
من برای این کار
بیکران بودن را
بیکران کم دارم
ناقص و محدودم
بهر این کار بزرگ
قطره ای بیش نیم
طاقت و تاب و توان کم دارم

در پی عشق شدم
تا در آئینه ی او چهره ی مادر بینم
دیدم او مادر بود
دیدم او در دل عطر
دیدم او در تن گل
دیدم او در دم جانپرور مشکین نسیم
دیدم او در پرش نبض سحر
دیدم او درتپش قلب چمن
دیدم او لحظه ی روئیدن باغ
از دل سبزترین فصل بهار
لحظه ی پر زدن پروانه
در چمنزار دل انگیزترین زیبایی
بلکه او در همه ی زیبایی
بلکه او در همه ی عالم خوبی، همه ی رعنایی
همه جا پیدا بود
همه جا پیدا بود


باید در آغوشت این سر راست ترین راه ممکنِ بودن گم بشوم
 من آرامشی را می خواهم که در آن نفهمی باشد .
بی خیالی باشد .و بوی تنت که هنوز معنی آرامش کامل است .
 من برای بزرگ شدن هنوز کوچکم .
دلم می خواهد همه وجودم دست نوزادی چند ماهه باشد
 که گوشه پیراهن تو تنها مامنش باشد .
 و از تلخی زندگی همین بس که با سرعتی نا جوانمردانه از این آرامش ازلی دور می شوم....

+نوشته شده در پنج شنبه 10 بهمن 1392برچسب:,ساعت10:52توسط ali | |

دنیای عجیبی شده است . . .

 

 

دنیای عجیبی شده است . . .

برای دروغ هایمان ،

خدا را قسم میخوریم ،

و به حرف راست که میرسیم ؛

می شود جان ِ تــو
....

http://www.tebyan-golestan.ir/Images/AdvCntImages/Articles/Cnt1695/Main1695.gif

 

+نوشته شده در چهار شنبه 9 بهمن 1392برچسب:,ساعت21:47توسط ali | |

تا غروب عشــــق...

برای نمایش بزرگترین اندازه كلیك كنید

بی خیال تمام هیاهوی اطراف

بر ساحل زندگی قدم می زنم

بی خیال فکر تو

دنیای خود را نقاشی می کنم

بی خیال تمام آنچه باید باشد

نگین عشق را بر انگشت خود می آویزم

بی خیال همه رفت ها

به داشته های خود دل می بندم

اما

بگذار قدم بزنم
...

قدم هایی سرشار از احساس بر ساحل زندگی

این روزها...

غروب عشق برای من

حیات دوباره خورشید

در آنسوی آسمان بودن ها؛ بر ساحل زندگیست
.!

نسیم دریا بر لبانم می نشیند

با خود می اندیشم

گویا

عشق در همین حوالی ست...

و باز می گویم

شاید

تا غروب عشق

نیمروزی باقی ست
...


+نوشته شده در چهار شنبه 9 بهمن 1392برچسب:,ساعت21:47توسط ali | |

ناخدایم!

 دلم در کالبد بی نبض این شهر مسدودشده...

از هجوم مرگ نواز سکوت

در غربتی گنگ شکسته بغض ام....

هیچ کسی از تمام پنجره های بی حنجره شهر تهی آباد

به میهمانی عطرِ شب مگنولیاهای شبخوان

فرا نمی خواندم!

مسافری بی مقصدم!

در تجرد بی روح فاصله ها جاری ام!

برای نمایش بزرگترین اندازه كلیك كنید

ناخدایم!

عشق, لمس ابهت مومیایی شده

آبی هایی ست که مخمل آبی دریا را نچشیده اند...

می خواهم در یاد آبی ات

خواب مهتابی ات

آبی تررنگ ببازم!

تا بیکرانی حاشیه ای بی رنگ....

تا سر سایه ساز درختان هزار زاویه

در چپر غزل اندود شده ِ شعر

بر عکس ِ زندگی....

تا ابدیت آبتنی کنم...




+نوشته شده در چهار شنبه 9 بهمن 1392برچسب:,ساعت21:45توسط ali | |